به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد چند ثانیه کلیپ که دیدنش دل میخواهد؛ فیلم وقوع یک قتل! این اتفاقی است که از وقتی گوشیهای دوربیندار در دست مردم زیاد شد هر چند وقت یک بار در فضای مجازی رخ میدهد. البته برای ثبت و انتشار این نوع فیلمها، دوربینهای مدار بسته هم بیاثر نبودهاند اما به هر حال نتیجه انتشار این کلیپهای خشونت بار بالا رفتن حساسیت رسانهای به دلیل واکنش اذهان عمومی و همچنین بالا رفتن سرعت روند رسیدگی قضایی است.
جنایت در میدان کاج سعادتآباد
هنوز هم با گذشت ۱۴ سال از وقوع جنایت در میدان کاج سعادتآباد با یک سرچ ساده میتوانیم به فیلم لحظه جنایت دست پیدا کنیم.آن زمان نسل گوشیهای دوربین دار به تازگی وارد بازار شده بود و تب و تاب زیادی داشت.به خاطر انتشار فیلمی که با یک گوشی از لحظه جان دادن مقتول وسط خیابان منتشر شده بود ابعاد ماجرا به حدی بود که حتی دادستان و رئیس قوه قضائیه آن زمان به موضوع واکنش نشان دادند.
حدود ساعت ۱۰ پیش از ظهر روز پنجشنبه ششم آبانماه سال ۸۹ اهالی میدان کاج در محله سعادتآباد با شنیدن صدای درگیری به خیابان ریختند و مشاهده کردند که فردی به نام «یعقوب» مشغول ضربه زدن به بدن نیمهجان و خونآلود مردی حدودا ۳۰ ساله به نام «یزدان» است.متهم بعد از وارد کردن ضربات کاری بالای سر یزدان ایستاد و از کمک رسانی مردم به او جلوگیری میکرد که در همین حین یک نفر فیلمی از او گرفت و منتشر کرد.
متهم خیلی سریع دستگیر شد و با بیان سرگذشت خود ضمن اعتراف به قتل، گفت: حدود سه سال قبل در کار معاملات مسکن با زنی حدودا ۲۸ ساله به نام «کیمیا» آشنا شدم که تقریبا یک سال پس از آشنایی متوجه شدم شوهر و فرزند دارد. من عاشقش شده بودم و او هم به خاطر من از همسرش جدا شد.پس از آشنایی، دفتری به مبلغ ۲۲۰ میلیون تومان در سعادتآباد اجاره کردیم و به خاطر علاقهای که به کیمیا داشتم، دفتر را در اختیار او قرار دادم. آن زمان با هم زندگی میکردیم و رابطهمان ادامه داشت تا اینکه شروع کرد به بهانهگیری و در همین جریانات حدود شش ماه قبل طی شکایتی در مورد اختلافات مالی و ضرب و جرح، من را به زندان انداخت.
یعقوب با اشاره به زمانی که از زندان آزاد شده بود، ادامه داد: وقتی آزاد شدم، فهمیدم او با یزدان در ارتباط است. به این موضوع شک داشتم تا اینکه خود یزدان با من تماس گرفت و گفت با کیمیا ارتباط دارد و قصدشان ازدواج است. دیگر نتوانستم تحمل کنم. روز پنجشنبه با هم جلوی دفتر املاک قرار گذاشتیم. وقتی او را دیدم با چاقویی که همراه داشتم به طرفش حمله کردم و یک ضربه به پهلویش زدم. بعد درگیری ما به خیابان کشید و آنجا هم بدون آنکه بفهمم چه کار میکنم، چند ضربه به بدنش وارد کردم.
جلسه رسیدگی به این پرونده در وقت ویژه برگزار شد و متهم با درخواست اولیای دم به قصاص در ملأ عام محکوم شد.سرانجام حکم قصاص «یعقوب.ج» معروف به مهدی متهم به قتل «محمدرضا.ح» معروف به یزدان، در دی ماه همان سال در تقاطع بلوار دریا روبهروی مسجد قدس محله سعادتآباد به مرحله اجرا درآمد.
قتل زن اهوازی
تصویر مردی که لبخند میزند و سر بریده یک انسان را در دست دارد شاید خشنترین تصویری باشد که در تمام این سالها منتشر شده است.مرد جوان اهوازی بعد از بریدن سر همسرش با لبخندی بر لب سر او را در کوچه گرداند و پارادوکس چنین جنایت فجیعی با چهره قاتل حس اشمئزاز وصف نشدنی در هر بینندهای ایجاد میکرد.
مونا حیدری متولد سال ۱۳۸۳ بود که در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ توسط همسرش به طرزی فجیع به قتل رسید. او مشهور به غزل حیدری، دختر نوجوان ایرانی اهل اهواز بود. او در کودکی ازدواج کرد و توسط شوهر و برادر شوهرش در سن ۱۷ سالگی به قتل رسید.
مادر قاتل (سجاد حیدری) علت اقدام به قتل را تحریک غیرت و مردانگی پسرش از سوی اطرافیان اعلام کرد و گفت که پس از فرار همسر پسرش از ایران، اطرافیانِ پسرش «چپ و راست غیرت و مردانگی او را تحریک میکردند». او درباره دلیل گرداندن سر بریده غزل (مونا) گفت: «سجاد در هر محله و خیابانی که به او انگ بیغیرت زده بودند سر غزل را گَرداند تا مثلاً به همه بگوید: من آدم بیغیرتی نیستم.»
۱۶ بهمن ۱۴۰۰، برادر سجاد حیدری، پیکرِ بیسرِ مونا را در پتو پیچید و در منطقهای دیگر رها کرد. سجاد حیدری شوهر مونا حیدری با لباس سیاهرنگ در حالیکه در یک دست قمه داشت و در دست دیگرش سر بریده همسرش، در میدان کسایی شهر اهواز قدم زد.دادستان اهواز در رابطه با قتل حیدری، از بازداشت همسر و برادر همسر او خبر داد و گفت: «این خانم جوان به کشور ترکیه فرار کرده و از آنجا یکسری تصاویر را برای همسر خود ارسال کرده بود که این تصاویر سبب تحریک احساسات همسر او شدهاست.»
سرانجام با رای دادگاه شوهر مونا پس از رضایت اولیای دم به تحمل ۷ سال و نیم حبس تعزیری و از حیث جنبه عمومی ایراد ضرب و جرح عمدی به ۸ ماه حبس محکوم شد و متهم ردیف دوم که برادر شوهر زن جوان قربانی بود نیز به ۴۵ ماه حبس تعزیری از باب معاونت در قتل عمدی محکوم شد.
پس از گذشت حدود یک سال و نیم از وقوع این حادثه تلخ بر اساس گفتههای یک منبع آگاه، اواسط شهریور ماه ۱۴۰۲ متهم ردیف دوم حیدر برادر همسر مونا حیدری که در زمان وقوع قتل ۱۳ سال بیشتر نداشت با ابراز عذاب وجدان از زمان کشته شدن مونا و فراموش نکردن چهره او خود را در سن ۱۵ سالگی حلقآویز و به زندگی خود پایان داده است.
قتل نانوای ۱۹ ساله
تصویر حمله زورگیران خشن به دو جوان که بعدا معلوم شد یکی از آنها شاگرد نانوای کم سن و سال است یکی دیگر از کلیپهای جنجالی جنایی بود که در فضای مجازی منتشر شد.عقربهها ساعت ۹ شامگاه ۱۲ دی ماه سال جاری را نشان میداد که ۲ پسر جوان از خیابان صفدری در خیابان نواب به سمت مترو میرفتند که ۲ جوان سوار بر موتور به سمت آنها میآیند و در جلوی آنها توقف میکنند.
۲ جوان موتور سوار در کنار ۲ جوان توقف کردند و یکی از آنها ابتدا به سراغ مهدی عبادی ۱۹ ساله رفت و سعی داشت با تهدید گوشی موبایل مهدی را از او بگیرد که میثم در این صحنه به کمک مهدی رفت تا او را از دست پسر جوان رها کنند که ناگهان همدست زورگیر جوان به سراغ میثم رفت.
۲ جوان موتور سوار بدون هیچ دلیلی با مهدی و میثم درگیر شدند و جوان نانوا و برادرزادهاش با داد و فریاد از مردم کمک میخواستند که ناگهان پسر جوان با چاقو ضربهای به مهدی زد و او را روی زمین انداخت و جوان دیگر نیز با مشت ضرباتی به میثم زد.
۲ جوان خشن پس از کتک کاری و زخمی کردن مهدی سوار بر موتور پا به فرار گذاشتند و در ادامه مهدی و میثم برای درمان به بیمارستان منتقل شدند اما مهدی عبادی ۱۹ ساله که هدف ضربه چاقو قرار گرفته بود روی تخت بیمارستان به کام مرگ فرو رفت.با جنایی شدن این پرونده تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس محمد جواد شفیعی از شعبه ۵ دادسرای امور جنایی تهران برای دستگیری عاملان این درگیری مرگبار وارد عمل شدند.
میثم در بیمارستان به ماموران گفت: با برادرزادهام تولد بودیم و بعد از آن به نانوایی برگشتیم و قصد داشتم به خانهمان به کرج بروم که مهدی خواست تا مترو مرا همراهی کند. پایینتر از خیابان صفدری بودیم که ۲ جوان به سمت ما آمدند و مهدی احتمال میداد ۲ جوان موتور سوار سارق باشند به من گفت تا گوشیهایمان را داخل جیب بگذاریم که ۲ جوان جلوی ما توقف کردند و در مورد محل کارمان و زندگیمان سوال کردند که یکی از آنها به سراغ مهدی رفت که از او خواستم کاری به ما نداشته باشد که جوان دیگر به سراغ من آمد و آنها ما را به باد کتک گرفتند و یکی از آنها با چاقو ضربهای به مهدی زد و بدون اینکه گوشیهایمان را سرقت کنند از ترس پا به فرار گذاشتند.» تلاش برای دستگیری متهمان پرونده ادامه دارد.
نظر شما